دكتر محمود حكمت نيا (نخبه ابرکوهی)مقام دوم گروه حقوق از چهارمين جشنواره بين المللي فارابي:


دولت بايد از مراكز علمي پژوهشي حمايت كند

ابرکوه :رحیم میر عظیم سرپرستی یزدفردا "دكتر محمود حكمت نيا (نخبه ابرکوهی)معاون امور پژوهشي و آموزشي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي و عضو هيات علمي گروه فقه و حقوق، توانست با كتاب «مباني مالكيت فكري» مقام دوم را در گروه حقوق از چهارمين جشنواره بين المللي فارابي كسب نمايد. گفتني است كه در اين گروه علمي، هيات داوران هيچ اثري را به عنوان اثر اول معرفي نكرد. به مناسبت اين موفقيت، گفت و گويي را با آقاي دكتر حكمت نيا انجام داده ايم:
ضمن عرض تبريك، لطفاً در مورد موضوع كتاب «مباني مالكيت فكري» توضيحي بدهيد؟
كتاب «مباني مالكيت فكري»، تحقيقي در حوزه فلسفه مالكيت فكري است. اين كتاب به دو پرسش اساسي پاسخ مي‌دهد، اول اين كه مالكيت فكري چيست؟ و دوم اين كه چرا چنين نهاد حقوقي بايد وجود داشته باشد و آيا وجود دارد؟ پس يك بخش كتاب، بحثي توصيفي و هنجاري است و در بخش دوم، بحث بر سر اين است كه در صورت وجود، آيا چنين نهادي مشروع است يا نه؟
مالكيت فكري يك حوزه جديد در دانش است كه تلاش مي‌كند يافته‌هاي فكري، ذهني و علمي بشر كه داراي نمودهاي خارجي است و قابليت تكثير و انبوه‌سازي دارد را با نگاه اقتصادي ساماندهي كند، به نحوي كه منافع اقتصادي اين يافته‌هاي فكري به پديد آورنده فكر تعلق گيرد. بحث مالكيت فكري زماني مطرح شد كه بشر اين قدرت را يافت تا يافته‌هاي علمي، هنري، ادبي و ساير محصولات فكري خود را تكثير كند. در حوزه صنعت با انقلاب صنعتي، در حوزه توليدات ادبي با اختراع ماشين چاپ و در حوزه فيلم امروزه با كمك نرم‌ افزارها، بشر اين قدرت را پيدا كرده كه يك اثر را به مراتب زياد تكثير كند. در اين جا اين بحث مطرح ‌شد كه توليد كننده فكر يك نفر است و تكثير كننده، توزيع كننده، ناشر، واردكننده، صادر كننده و منابع تبليغاتي آن، افراد ديگري هستند. مالكيت فكري تلاش كرده است با ساماندهي اين حوزه فعاليت بشر، فوايد و نتايج اقتصادي اين توليدات براي پديدآورندگان فكري حفظ شود. با اين تعريف، مالكيت فكري داراي دو حوزه اصلي است: يك، حوزه مالكيت صنعتي كه شامل اموري مانند اختراعات، طرح‌هاي صنعتي، علائم تجاري، علائم جغرافيائي، اسرار تجاري و مدارهاي يكپارچه كه در صنعت الكترونيك به كار مي‌رود، مي‌شود و حوزه دوم، مالكيت ادبي و هنري كه شامل اموري مانند كتاب، موسيقي، هنرهاي نمايشي، فيلم، نرم افزاهاي كامپيوتري و حتي امروزه اين بحث توسعه پيدا كرده و شامل اموري مانند امور ورزشي، حركات ورزشي، علائم باشگاه‌هاي ورزشي و ورزشكاران هم مي‌شود.
سال ها است اجراي قوانين مالكيت فكري در كشور ما به مشكل برخورده است و عملاً اجرا نمي شود. براي اجراي شده اين مباني شما چه ايده اي داريد؟
براي اجرايي شدن ايده نهاد مالكيت فكري در جامعه، پنج بحث مهم وجود دارد: 1. بحث‌هاي فلسفي و نظري اين موضوع چيست؟ 2. قالبهاي قانوني و مقرراتي اين نهاد و سازمان چيست؟ 3. براي عدم نقض اين حقوق چه بايد كرد؟ 4.  خلاء رابطه ميان مخترع و توليد كننده را چه كسي و چگونه بايد پر كند؟ و 5. بايد زمينه‌هاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي اين امر، چه در سطح ملي و چه سطح جهاني، محقق گردد.
 پس اگر اين حوزه بخواهد سر و سامان پيدا كند بايد درگير مباحث نظري شود. مباني مالكيت فكري كه در اين كتاب مطرح شده، قدم اول در بحث اول است و بايد توجه داشت كه هنوز چهار مرحله ديگر مورد نياز است. اين مباني در صدد است كه چارچوب هاي كلان حقوقي، اقتصادي، سياسي و تجاري اين بحث را روشن كند. بر اساس اين چارچوب هاي كلان مي توانيم وضعيت حاضر را به دقت بشناسيم، قوانين و مقررات را در يك ساختار معين قابل شناسايي پي‌ريزي كنيم و از همه مهم‌تر اين كه بر اساس ديد عميقي كه نسبت به اين حوزه بدست مي‌آوريم مي‌توانيم راجع ‌به آينده و تحولات آينده تصميم بگيريم. به عبارت ديگر با نگاه‌ به مباني مالكيت فكري مي توانيم گذشته را عميق‌تر بفهميم، حال را به دقت توصيف كنيم و به يك قدرت آينده‌نگري دست پيدا كنيم. كارهاي نظري و فلسفي كاركرد خاص خود را دارد. مباحث فلسفي به ما نگاه عميق و كلان مي‌دهد، در حوزه تعيين راهبردها حرف اساسي را مي‌زند، چارچوب هاي نظام را مشخص مي‌كند، شيوه ارتباط ما را با موضوع مشخص مي‌كند و تلاش مي‌كند جايگاه ما را در دنياي معاصر با يك نگاه عميق ترسيم كند.
چه مدت بر روي اين تحقيق كار كرديد؟
براي برگزيده شدن در جشنواره فارابي  دو ملاك وجود دارد، يك تحقيق مبنايي و دوم آثار مرتبط با تحقيق مبنايي.  تحقيق مبنايي 18 نمره و آثار مرتبط 2 نمره دارد كه من در هر دو قسمت آن كار كرده بودم. كار بر روي تحقيق مبنايي 4 سال طول كشيد و درباره آثار مرتبط هم حدود 4 سال كار كردم كه اگر بخواهيم مجموعه اين تحقيق را در نظر بگيريم در سال 80 اولين بحث آن كليد خورد و در سال 88 آخرين مقاله‌ آن به چاپ رسيد. من فقط براي دستيابي به مسئله تحقيق در طرحنامه‌ پژوهشي، حدود 8 ماه كار كردم كه در نهايت به دو پرسش رسيدم كه احساس ‌كردم اساس فهم بحثهاي فلسفي و نظري اين حوزه مطالعاتي است و تا آنجا كه مطلع هستم در طي اين هشت سال هنوز كسي سئوال سومي به اين دو سئوال اضافه نكرده است. كارهاي زيادي در اين هشت سال صورت گرفت: كارشناسي ‌ها، ارزيابي ‌ها، تدريس ها، چاپ سه مقاله علمي و پژوهشي و چاپ پنج مقاله در مجله فقه و حقوق پژوهشگاه.
كاري كه صورت گرفته داراي دو بعد است. يك بعد فلسفي، كه تلاش شده مكاتب فكري و فلسفي در اين حوزه بررسي شود و دومين بعد كه بسيار مهم بود بحث فقهي اين مبحث با روش شناسي فقه اسلامي بود كه چطور اين‌ مباحث را با مباني فقهي سازگار كنم و در حقيقت اين قالب دقيق را براساس مباني فقهي تحليل كنيم.
نقش جشنواره فارابي را در گسترش و تبليغ علوم انساني چگونه مي بينيد؟
هر جشنواره‌ اي كاركرد خاص خود را دارد. ما امروزه در حوزه ترويج خلاقيت و نوآوري و تكريم افراد، نظام‌هاي مختلف داريم. اول بايد اين نظام‌ها مورد بررسي قرار بگيرد. بايد بپذيريم كه توليدات بنيادي در علوم انساني نياز به حمايت هاي اساسي دارد. مراكز علمي پژوهشي حاميان اين توليدات بنيادي هستند و دولت نيز بايد از اين مراكز حمايت كند تا ايده‌ها به سرانجام برسد. اين بخش مهمي از كار است. بخش بعدي كار، شناسايي آثار و نتايج تحقيقات است كه كرسي هاي نظريه‌پردازي براي شناسايي اعتبار توليدات و ميزان ارزش در اين مرحله مطرح است. اما براي ايجاد يك فضاي رقابتي و بهره‌مندي از ظرفيتهاي تشويق و ترغيب، بايد جشنواره‌ها را تقويت كنيم. جشنواره‌ها يك شيوه حمايت نيستند؛ جشنواره‌ها مشوق هستند. هيچ دانشمندي نمي‌تواند توليدي انجام بدهد به اين اميد كه در جشنواره‌اي حضور پيدا كند تا جايزه‌اي را به خود اختصاص دهد. البته اين جشنواره‌ها در سياستگذاري موثر هستند و مي‌توانند تا حدودي جهات علمي كشور را سر و سامان بدهند.

منبع"پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا